آموزش غیرحضوری بسته سفر زندگی دکتر علیرضا شیری tavangary.com

توضیحات محصول

چگونه از بی معنایی به امید برسیم و سفر قهرمانی زندگیمان را طی کنیم؟

اى زخمهایت کارى بکن، به تعویق اندازى مواجهه با خشم ها، تو را آدم لزوما بهترى نمی کند. مگر اینکه “مساله ات” را حل کنى نه “دفن”! مراقب آدمهایى هم باش که با زخمهایشان کاسبى می کنند…

در زندگی لحظاتی هست که فکر میکنی باید برای چیزی بجنگی؛
در زندگی لحظاتی هست که فکر میکنی باید بنشینی و درونت را یه دستی بکشی و رصد کنی، آسمان دلت را که کجاها را اشتباه کرده ای (جستجوگری)
در زندگی دربدری هایی هست که برایت پیش می آید و می توان علف نزد، مستی نکرد. خود را هم به نفهمی نزن؛ بلکه ایستاد و ایستاد و ایستاد (جستجوگری)
در زندگی اتفاقاتی هست که نباید فهمید، باید فقط دید و قورت داد و برگشت به دنیای آدمهای معمولی (مَجیشن)
در زندگی روزهایی هست که دلت می خواهد دست کسی را که افتاده بگیری، یا سراغ کسی بروی که مدتهاست در حسرت تو و دستان توست (دهندگی)

رشد بدون بی رحمی امکان ندارد؛
منتها این بی رحمی در حق خودمان است :  همین تصمیم گیری های سخت است که باعث رشد می شود.
بی رحمی درست، مثل زمانی است که به همکار همیشه گرفتاری که کارهایش را بر دوش تو می اندازد، “نه “بگویی ؛
یا به خواب بی موقع موقع درس خواندن یا مطالعه ، نه بگویى ؛
یا رژیم غذایى ات را به هوسى نشکنى ؛
یا به محبت کردن بی ترمز به یک آدم نفهم ، خاتمه دهى ؛
یا اینکه براى حفظ شرکتت ، تغییرات سخت را شروع کنى ؛ و سوالى که مهم است :
امسال سفر زندگى ات را چگونه پیش خواهى برد ؟

به من میگفتند فراموش میکنى ،
من هرگز از یاد نبردم،
فهمیدم که براى “بیدار ماندن ” است که زنده ام ،
نه خواب شدن !
پس درست تر زندگى خواهم کرد،
و این سفر زندگى  را طى خواهم کرد.

راحت تره برامون نقش قربانى داستانهاى زندگیمون را به عهده بگیریم، در حالیکه حداقل در بخش هایى از این زندگى به طور جدى سهم ما در شکست ها، خیانت ها، ورشکستگی هاى مالى و عاطفى و فلسفى مون کم نبوده!
سفر زندگى هر کسى از آن نقطه اى آغاز می شود که تصمیم می گیرد قهرمان زندگى خودش بشود؛
این تصمیم بعید است در روزهاى خوش خوشان ما رخ دهد؛
معمولا در قعر جهنم بی کسى و تنهاییست که ندایى از درون ما فریاد میزند:
دیگر بس است!
وقتش است که کنترل این زندگى را دوباره بدست بگیرم و اینجاست که زندگى یکى دو تا اردنگى دیگر محض احتیاط به تو میزند تا غلط زیادى نکنى و تو باز باید چشم در چشم گرگ بدوزى و مصمم بایستى براى خواسته عمیقت؛
اینجاست که گشایش رخ می دهد و تو سفرت را آغاز می کنی؛
زنده باد تو! بخصوص که جاى دشنه زندگى روى سینه است که نشان می دهد تو به این راحتى پا پس نمی کشى.

چرا این درس بدرد من میخورد ؟ (Why)

در این دوره چه عایدم خواهد شد ؟ (What)